شجاعت حضرت زینب
شجاعت حضرت زینب علیها السلام را ملاحظه فرمایید:
در مجلس ابن زیاد حضرت زینب با لباسهاى کهنه در بین زنها خود را پنهان کرد که مورد سرزنش دشمن واقع نگردد.
ابن زیاد پرسید: این زن که بود مرتبه اول و دوم جوابشرا ندادند در مرتبه سوم کنیزى گفت: این زینب دختر على (علیه السلام) است و خواهر حسین است تا آن شقى زینب را شناخت شروع کرد زخم زبان زدن، اول حرفى که زد گفت: الحمدلله الذى فضحکم و قتل رجالکم و اکذب احدوثتکم سپاس خداى را که شما را رسوا کرد و مردان شما را کشت و دروغ شما را آشکار ساخت.
در مقابل ابن زیاد بانوى مجلله با کمال قوت و قدرت الهى و با بیان فصیح فرمودند: الحمدلله الذى اکرمنا بنبیه محمد صلىالله علیه و آله و طهرنا من الرجس تطهیرا انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا و الحمدلله سپاس خداى را که ما را گرامى داشت به حبیب خودش محمد صلىالله علیه و آله و ما را از هر پلیدى پاک ساخت، رسوا مىشود فاسق و دروغ مىگوید فاجر و او غیر ما است و حمد براى خدا است.
ابن زیاد گفت: کیف رایت صنع الله فى اخیک چطور دیدى معامله خدا را با برادرت حسین؟
حضرت زینب فرمود: ما راینا الا جمیلا از خدا جز خوبى ندیدم.
هولاء قوم کتب الله لهم القتل این را خداوند فیض شهادت مقدور فرموده بوده.
بعد فرمود: نت سکران و مغرور و مفتون بدنیا و لا یستقیم لک هذه السلطنه بل تزول قریبا و لاتراى وجه الاستراحه و لاستراحه و لاتنال نیلک و مقصودک و قد فصلت امرا یبقى عاره علیک ابدا الدهر فرمود: اى ابن زیاد تو مغرور و بدبخت و مست ریاستى و نمىفهمى چه مىکنى و چه مىگویى، این ریاست دنیا تو را فریب داد به زودى این حکومت از بین مىرود تو خیال مىکنى راحتى پیدا مىکنى، هرگز راحتى براى تو نخواهد بود، همین هم شد(1).
1- زندگانى حضرت زینب دستغیب ص 38