فرهنگ و حیات جامعه (2)
2- دومین ضرورت عبارتست از زندگی ای که مبنای آن قناعت باشد:
روایتی از امیر مومنان علیه السلام منقول است که می فرماید هیچ ثروتی همانند قناعت نیست که پایانی ندارد(مضمون روایت)
زندگی ما انسان ها در این دنیای فانی صرفا همانند گذر کردن مسافری است که چند روزی در یک مکانی سکنی می گزیند و سپس به سفر خود ادامه می دهد او در این چند روز اسکان خود فقط وسایل ضروری زندگی همانند لباس و چند عدد خوراکی و مقداری پول را همراه خود دارد و تا حد امکان سعی می کند تا سبکبار باشد تا راحت تر باشد.
زندگی یک انسان مسلمان نیز باید اینگونه باشد نباید بیش از حد نیاز برای زندگی دنیا جوش خورد و برای به دست آوردن مال فانی زندگی چندین نفر را مختل کرد و یا جان آن ها را از آنها گرفت بلکه باید به حد نیاز اکتفا کرد البته این سخن ما تعارضی با زندگی عزتمندانه و مومنانه آن چنان که در روایات آمده که مثلا بهترین میوه غایتش این است که آن را انسان مومنی آن را بخورد و در صلب او جای گیرد بلکه اشاره به این دارد که در حالی که زندگی عزتمندانه هست باید قناعت پیشه هم بود و زندگی را به طور عاقلانه و انسانی اداره کرد و نباید زندگی شیرین و ساده را فدای یک زندگی بی روحی که انباشته شده است از ظلم به مردم و اندوخته شده است از مال حرام کرد که به اعتراف کسانی که این کار را کرده اند و یک چنین زندگی را رقم زده اند آرزوی آن ها این است که زندگی ساده ای همانند زندگی یک گارکر داشته باشند ولی از زندگی خود لذت ببرند