ابوبصیرِ روشندل در جلسه ی قرآنی که برای بانوان تشکیل داده شده بود مشغول تعلیم قرآن بود جمله ای به شوخی گفت و چند خانم خندیدند وقتی خدمت حضرت امام صادق علیه السلام رسید حضرت به او فرمودند: دیگر به آن مجلس نرو
ابوبصیرِ روشندل در جلسه ی قرآنی که برای بانوان تشکیل داده شده بود مشغول تعلیم قرآن بود جمله ای به شوخی گفت و چند خانم خندیدند وقتی خدمت حضرت امام صادق علیه السلام رسید حضرت به او فرمودند: دیگر به آن مجلس نرو
روزی پیغمبر اکرم در جمع اصحاب نشسته بودند یکی از صحابه که خواست بیرون برود هر چه دنبال کفش خود گشت پیدا نکرد بعد از مدتی معلوم شد که یکی از افراد کفش او را برداشته بود و سپس برای او باز آورد تا با او شوخی کرده باشد.
نبی اکرم بعد از این ماجرا ناراحت شدند و فرمودند: ((فکیف بروعه المومن))(پس چگونه است ترساندن مومن؟)