عافیت طلبی آفت زندگی
در مورد زندگی انسان و چرایی زندگی او در این دنیا نظرات و مکاتب متعددی وجود دارد که هر کدام دارای نظرات خاصی هستند اما عمده نظرات برجسته در این مورد عبارتست از :
1-زندگی در دنیا صرفا جنبه مادی دارد و بعد از مدتی تمام می شود و هیچ اثری مترتب بر این زندگی نیست.
2-زندگی در دنیا محدوده ای از حیات اوست و اثرات زیادی نیز بر آن مترتب است.
زندگی دنیوی یک فرد مومن همانطور که اشاره شد بخشی از حیات اوست که در دنیای مادی صرف می شود و همراه با فراز و نشیب های زیاد و گاهی اوقات تلخی های طاقت فرسا است.
همانطور که در آیه کریمه می فرماید: لقد خلقنا الانسان فی کبد
یا در روایت ماثور: در زندگی به آسایش و بی نیاز بودن خوشحال نباش و نیز به خاطر فقر نیز ناراحت نباش زیرا طلا با آتش و مومن با بلا و امتحان آزمایش می شود
همه نشان دهنده این است که دار دنیا محل ماندن نیست که بخواهیم برای آن آسایشی دائمی در نظر بگیریم و یا فکر کنیم که با برخی اقدامات می توانیم تلخی ها و ناگواری های زندگی را در زندگی خود و خانواده خود راه ندهیم همانطور که هر کدام از ما به کرات در زندگی تجربه کرده ایم که هر چه قدر هم تلاش در بهبود زندگی کرده ایم باز هم از محلها و جایگاه های نا معلوم مورد حمله اتفاقات بوده ایم.
در منطق قرآنی و روایی تنها چیزی که برای این دنیا شناخته شده است محل سختی و مشکلات بودن است که مومن به وسیله بلایای الهی آزمایش می شود و در تنگی هایی همانند مریض شدن ارتقا درجه پیدا می کند به طوری که در روایات متعددی مریض شدن از الطاف الهی شمرده شده است (معصوم: زمانی که مومنی مریض می شود خداوند به مَلَکِ سمت راست او می گوید همان اعمال خیری را که قبل از مریضی انجام می داد برای او بنویس و به مَلَکِ سمت چپ نیز می گوید از اعمال شر او در این چند مدت مریضی اش صرف نظر کن.) که موجب پاکی از گناهان و تخفیف در عذاب در جهان آخرت است.
همانطور که در آیات آمده است دستورات الهی به پیغمبران و اولیائش هیچگاه حاوی عناصری نظیر از قبیل آسایش، عدم آزمایش، رفاه و غنای دائمی و چیزهایی امثال این ها نیست و مواردی هم بوده است که شدت امتحان آنقدر زیاد بوده است که ابراهیم خلیل الله مامور به بریدن سر فرزندش می شود.
کسی که پیرو مکتب الهی باشد و نیز دارای اعتقادات صحیح و محکمی باشد فتنه ها و بلایا را نه تنها ناخوش و موجب بدی نمی شمارد بلکه به آنها به چشم بزرگترین الطاف الهی به سوی او نگاه می کند و هر چه قدر هم که مصائب بر او وارد می شود باز هم همان شکرش در حال خوشی را به جا می آورد که اباعبدالله الحسین علیه السلام نمونه کامل این مطلب است چنانکه هنگام بازی بر روی شانه پیغمبر همان چیزی را می گوید که در گودال قتلگاه بر زبان جاری می سازد.
زندگی یک فرد مومن و مسلمان واقعی از بدو زندگی آمیخته است با سختی ها به طوری که هرگاه کاری را تمام کند باید با تمام وجودش باید به مسئولیت و وظیفه خود در عرصه دیگری بپردازد و تا آخر عمرش نیز همین چرخه ادامه دارد تا زمانی که قبض روح شود.
بنابر مقدمات مذکور نتیجه می گیریم که ابتلا و امتحان در دار دنیا از سنن الهی است که خود نوعی لطف است در حق بنده تا پیشرفت کند.