ضرورت طرح سبک زندگی اسلامی
باسمه تعالی
ضرورت طرح سبک زندگی اسلامی
زندگی انسان ها از آغاز تا کنون مراحل و فراز و نشیب های زیاد و پر اضطرابی را پشت سر گذاشته است و تجربیات گرانسنگی را نیز به دست آورده اند آن چیزی که همه اندیشمندان اعم از مذهبی(همه ادیان ) و غیر مذهبی بر آن نکته تاکید دارند این است که هر مرحله از زندگی بنی آدم مبتنی بوده است بر یک نقشه راه و یک طرح کلی که کل مناسبات زندگی فردی و اجتماعی و نحوه تعامل انسان با پرودگار،هم نوعان، طبیعت و خویش بر آن پایه گذاری شده است حال این طرح کلی گاهی انسان را به نقات طلایی از زندگی رسانده است یا او را در دره تاریک جهالت های فکری و دینی فرو برده است که افرادی شبیه ابن ملجم و یا هیتلر تربیت کرده است.
می توان نام دیگر نقشه راه و طرح کلی را سبک زندگی نامید که بر خلاف اغلب کسانی که خود را صاحب نظر می دانند دارای گستره پهناوری است که برای آشنایی در همه ابعاد آن و صاحب نظر شدن در آن باید به مبانی و اصول مرتبط با آن به خوبی تحقیق و تفحص کرد.
ضرورت طرح زندگی اسلامی و سبک زندگی اسلامی در جامعه اسلامی و شیعی ایران موضوعی است کاملا بدیهی که همه طبقات اجتماع اعم از اندیشمندان و متفکران و چه مردم عوام آن را با پوست و گوشت خود لمس کرده اند.
مطالعه سیر تحولات سیاسی و فرهنگی و دینی 200 سال اخیر در کشور ایران و برخی جامعه های اسلامی منطقه نشانگر این است که مردم مسلمان منطقه مخصوصا ایران مورد رخنه فرهنگی قرار گرفتند و کشور های مستبد و مستعمره ساز جهان با محو کردن هویت دینی مردم این منطقه و گماردن عناصر خود فروخته ملی در راس امور موجب شدند تا مردم فرهنگ اصیل اسلامی و هویت اساسی و ضروری خود را از دست بدهد (در این میان روشنفکرانی که خود را شیفه غرب میدیدند و غرب را بتی می دانستند که باید در برابر آن تعظیم کرد مهمترین نقش را ایفا کردند) طبیعی بود بعد از این همه جنگ فرهنگی و حتی نظامی که موجب سرشکستگی ملت شد مردم مسلمان منطقه احساس کنند که این اسلام و تشیع است که موجب عقب ماندگی آنان شد.
بهترین کمین گاه برای اتاق های فکر غربی بود که فرهنگ و سبک زندگی غربی را آن هم به طور ناقص مطرح کنند و آن را در قالب ابزار و ضروریات زندگی به مردم هدیه دهند( برای مثال می توان به تحول مدل لباس و خانه سازی و شهرسازی در طی 50 الی 60 سال اخیر اشاره کرد).
مهمترین رسالتی که دلسوزان دینی و فکری جامعه ایرانی برای جوانان و متفکران ایرانی مطرح کردند عبارت بود از ضرورت طرح و شکل گیری گفتمان سبک زندگی اسلامی و در نتیجه پیاده شدن آن فرهنگ در جامعه و در بین آحاد مختلف مردم بود به طوری که زندگی مردم حتی به اندازه یک موضوع جزئی هم رنگ خدایی بگیرد و به طور کامل برنامه جامع و کامل و عقلانی را تقدیم مردم کند و برای اجرای آن هم راه های لازم نیز پیش بینی شود.
رهبر معظم با نگرشی عمیقانه و مدبرانه 2 سال پیش در سفر استانی به استان خراسان شمالی این بحث را طرح کردند و سوالات اساسی را پیرامون این مسئله طرح کردند به نظر بنده این که رهبری سوالاتی طرح کردند به خاطر این بود که دغدغه من و شما که در جبهه فرهنگی فعالیت می کنیم را بر انگیزد و ما را متوجه عمق مسئله نماید.
فرهنگ منحط غربی که دیگر به بن بست رسیده است و به دنبال استثمار ملل دیگر است هیچگاه فرهنگ و آداب و رسوم خود را آنگونه که بوده و هست به مردم دیگر نگفته است بلکه یک الگویی ناقص از آن را ارائه داده است که مظهر دنیا پرستی و شهوت پرستی است و مردم را نیز به این راه ترغیب می کند و در همین حال نکات آموزنده و مفید خود را به هیچ عنوان به مردم دیگر انتقال نداده است. به اقرار و اظهار همه اندیشمندان بی غرض این فرهنگ منحط که توسط غول رسانه ای غرب تزریق می شود تنها و تنها برای 2 چیز آماده و فراهم شده است:
1-فراهم کردن بازار مصرف
2-تخدیر کردن مردم خودشان و همچنین مردم و ملل دیگر تا دیگر دغدغه ای برای پیشرفت و ترقی نداشته باشند و غرق در شهوات و لذات باشند(در حالی که اگر کسی در زندگی دانشمندان غربی حتی آنهایی که لا مذهب بوده اند تحقیق کند در می یابد که اکثر آنان درگیر کار علمی بودند و به دور از شهوات و بی بند و باری هایی بودند که دولتمردان غربی در حال تبلیغ آن هستند)
3-ساختن بت از پیشرفت های غرب و تبدیل کردن غرب و ملل غرب زده به مدینه فاضله
حال بعد از خواندن مطالب بالا به این مطلب پی می بریم که اگر جامعه و فردی به دنبال سعادت دنیوی و اخروی باشد ناچار از پیروی از یک نقشه راه و طرح کلی است و چنانکه اشاره کردیم فهمیده شد که تقلید از فرهنگ غربی به طور ناقص تنها موجب تخدیر و عقب ماندگی است و تقلید از فرهنگ کامل غرب موجب نقض غرض یک مومن و مسلمان حقیقی از زندگی در این دنیا می شود زیرا بدیهی است تنها چیزی که در فرهنگ غربی مطرح است دنیا و لذات آن است و غایت آن نیز لذت هر چه بیشتر است( نگاهی به سیر تولید کالا و ارائه خدمات تداعی گر این موضوع است که اصل خدشه ناپذیر زندگی غربی اصاله الذه است) در حالی که انسان مومن در سیر زندگی خویش هدفی دارد خدایی و غایت او نیز فراتر از فرار از دوزخ و کسب بهشت، کسب رضوان خداوند متعال است.
در ضمن این نکته بسیار حائز اهمیت است که یک الگوی واحد پیشرفت را (علت عدم کاربرد لفظ توسعه به خاطر مفهوم ضد عدالت آن است) نمی توان برای دو کشور و دو ملت متفاوت تجویز کرد چون این کاملا بدیهی است که نه تنها شرایط جغرافیایی کشور ها با هم فرق دارند بلکه در آداب و رسوم و فرهنگ نیز فاصله های فراوانی در این میان است. هر ملتی نیاز دارد تا الگوی متناسب وضعیت و چشم انداز بلند مدت و اهداف کوتاه مدت را طراحی کند و جامعه اسلامی نیز از این امر مستثنا نیست .
نتیجه گیری: جامعه اسلامی و امت مسلمان با تکیه بر سنت و آداب پیشوایان معصوم و با استمداد از قرآن کریم سعی در پیشرفت همراه با عدالت دارد و در این بین چند چیز خدشه نا پذیر نیز وجود دارد که هم در اهداف متجلی است و هم در راهی که به سوی اهداف طی می شود آن چند چیز عبارتست از:
عدم پایمال شدن حق ضعیفان-دست یابی به بالاترین علم روز دنیا در زمینه های مختلف-تولید علم-عدم تقلید کورکورانه از دیگران-فراهم کردن معنویات همراه با ابزار زندگی برای داشتن زندگی بهتر و با آرامش تر و ...
الگوی اسلامی و سبک زندگی اسلامی باید همه این ها را داشته باشد و نیز باید سَبکی از زندگی ارائه شود که همراه با پیشرفت مادی پیشرفت و تعالی معنوی هم پدید بیاید تا بتواند اهدافی را که خداوند برای انسان از زندگی در این دنیا معین کرده به دست آورد.
در نگاه به سبک زندگی باید از نگاه های متحجرانه و شیفتگی در برابر غرب به شدت پرهیز شود زیرا هر دو اینها سبک زندگی غلطی ارائه می دهند که نتیجه اش یا عقب ماندگی محض است و یا تبدیل زندگی به منجلاب گناه و تباهی.
جمله پایانی:
راه وصول به زندگی اسلامی و ارائه روش آن به مردم همان اطاعت از خداوند و رسولش و ائمه هدی و آشنایی عمیق معارف قرآنی است زیرا در سایه اینهاست که زندگی الهی که هم سعادت دنیا و هم سعادت آخرت باشد به دست می آید.