شیخا دوای درد ما کن
سرویس سیاسی زیتون / محمد عباسزاده کهنمویی دانشجوی دانشگاه پیام نور تبریز
کلید خویش را چرخانده ای هان؟!
جوابی ده مرا ای شیخ کنعان
به تدبیرت گشودی هر گره را
به کف شمشیر و تن کردی زره را
به جنگ ۵ و ۱ رفتی برادر؟
چه شد بردیم یا باهم برابر ؟
چه گفتی کدخدا را او چه ها گفت ؟
تو رُفتی جیب او او جیب ما رُفت ؟
رقیب تو دغل باز است و مکار
کز او ما زخم ها خوردیم بسیار
بگو کاکا ظریفت در چه حال است
به دور میز ها در قیل و قال است ؟
شکستی پشت تحریم اجانب ؟
گرفتی در نظر کل جوانب ؟
عزیز و محترم کردی تو ما را ؟
گرفتی عزت پاسپورت ها را ؟
سعودی ها چه ها کردند دانی ؟
تو شیخا این عمل ها را چه خوانی ؟
بیا شیخا دوای درد ما کن
شعاری را که سر دادی ادا کن
دو چشم ما به امیدت نشسته است
امید ما به تدبیر تو بسته است
دعای خیر ما پشت سرت هست
مبادا دست بگذاری بر آن دست