روزی پیغمبر اکرم در جمع اصحاب نشسته بودند یکی از صحابه که خواست بیرون برود هر چه دنبال کفش خود گشت پیدا نکرد بعد از مدتی معلوم شد که یکی از افراد کفش او را برداشته بود و سپس برای او باز آورد تا با او شوخی کرده باشد.
نبی اکرم بعد از این ماجرا ناراحت شدند و فرمودند: ((فکیف بروعه المومن))(پس چگونه است ترساندن مومن؟)