حجاب بیشتر رنگ و بوی اجتماعی دارد...
موضوع مقابله با بی حجابی و تلاش برای فرهنگ سازی پوشش اسلامی میان بانوان و مردان از مسائل جنجالی و مورد بحث از قبل از انقلاب تا کنون بوده است.
موضوع بی حجابی مسلئه ای نیست که کسی در مقام تحسین آن برآید و آن را در مقام مدح قرار دهد بلکه اختلافات از نحوه مقابله با آن و شیوه فرهنگ سازی و نهادینه سازی آن شروع می شود.
فرهنگ سازی در مورد حجاب مورد اتفاق نظر است ولی شیوه هایش در اذهان متخصصان امر و حتی بین مردم تفاوت چشمگیری دارد عده ای آن را مرتبط با صدا و سیما می دانند و عقیده دارند که نقطه شروع آنجاست و عده ای می گویند که باید در جمع های اجتماعی و خانوادگی این مسئله را در بین افراد نهادینه کرد یعنی نقطه شروع اصلی خانواده است.
به نظر می رسد نظر صائب همین است که خانواده کانون فرهنگ سازی است اما نکته ای که از چشم بیشتر صاحب نظران مخفی مانده است این است که تربیت فرزند دختر و پسر را در خانواده کم اهمیت و گاهی اوقات ندیده انگاشته اند.
وقتی صحبت از حجاب می شود فقط یک مسئله دینی نیست بلکه بیشتر رنگ و بوی اجتماعی دارد تا مذهبی. لذا در تحلیل آن هم باید با دید جامعه شناختی نگاه کرد نه فقط نگاه دینی در ضمن باید از نگاه های متعصبانه به شدت پرهیز کرد زیرا در فضای تعصب رشته عقلانیت ناپدید می شود.
آسیب های بی حجابی در بدنه اجتماع و خانواده ها و محاسن پوشش صحیح زن در جامعه و خانواده مسئله ای است که از نظر اجتماعی مورد یقین است و هر کسی با اندک تاملی این را در مییابد
بعد از این مقدمه کوتاه تصمیم دارم تا بیانی کوتاه در مراحل فرهنگ سازی حجاب و راه های مقابله با بی حجابی را بیان کنم:
اولین قدم پوشش فطرت دست نخورده انسان است که او را وادار به پوشش می کند و از عریان بودن بر حذر می دارد در مرحله بعد می توان مادر را نام برد که نحوه رفتار پوششی او در خانه و بیرون از خانه چگونه است ؟ آیا مادر خانواده زیبایی خود را برای شوهرش به نمایش می گذارد یا مردان کوچه و خیابان اهمیت بیشتری دارند؟
لازم به ذکر است که پدر خانواده باید در طی چند سال ابتدایی فرزندش روزی حلال و تربیت صحیح فرزندش را متعهد شود تا فرزند او در مقابل ناهنجاری های اخلاقی خود را نبازد.
هنگامی که آن کودک چند ساله بزرگ می شود و قدم بر عرصه اجتماع می نهد خود را میان آداب و رسوم متفاوتی می بیند که باید خود او نیز یک راه و روش داشته باشد تا پایدار بماند و فقیر فکری و فرهنگی نباشد و گوش و فکرش محتاج حرف ها و تفکرات دیگران نباشد لذا اگر پدر و مادر، او را رشد نداده باشند و فکر او را غنی نکرده باشند نقش نهال ضعیفی را مییابد که با هر وزش بادی برگهایش به سمت شرق و غرب می چرخند.
او به روشنی در مییابد که در اجتماعی که زندگی می کند هزاران مرد و زن هر روزه او را می بینند و از او اثر می پذیرند لذا اگر تربیتی اسلامی داشته باشد سعی در داشتن اخلاق مومنانه خواهد داشت و اگر تربیتی هوا پرستانه به او تزریق شده باشد هوای خود را ملاک قرار خواهد داد(افرایت من اتخذ الهه هواه) و شیطان که در کمینگاه او نشسته است او را بیشتر به هوای خود نزدیک تر می کند تا جایی که چیزی جز هوا و هوس از او نماند.
در این سیر تربیتی نهاد هایی همچون صدا و سیما، سینما، مطبوعات، مبلغان دین و نخبگان جامعه اثری بی بدیل دارند زیرا آن ها به منزله زبان سخنگویی هستند که میلیون ها گوش و ذهن بی صبرانه منتظر ندای آن هاست (اگر چه این انتظار و اثر پذیری خود آگاه نباشد) لذا اگر آن ها راه صحیح را در پیش نگیرند به یقین موجب هلاک شدن یک نسل و یا نسل های متعددی خواهند شد.
این مطلب هم قابل ذکر است که زندگی دنیوی انسان ها از بدو تولد تا لحظه مرگ صحنه امتحانات و ابتلائات است و خداوند متعال مطابق با میل ها و رفتار های غریزی و ذاتی هر فردی او را ابتلا می کند که در موارد متعددی در قرآن کریم و روایات ماثوره بر این مطلب مهر تایید شده است لذا هر مرد و زنی باید توجه داشته باشد که اگر میل به خود نمایی دارد و اگر خواسته ای از درون او را به خودنمایی و نشان دادن زیبایی هایش وادار می کند در معرض امتحان الهی است که با عقل خود باید سر بلند از آن ها بیرون بییاید و اگر عقل خود را مغلوب هوای نفس خود گرداند معامله ای بسیار زیان بار انجام داده است یعنی بازی باخت-باخت.
بازوهای حکومتی نیز در این جریان موثر هستند؛ منظور ما این نیست که با رفتارهایی افراطی همگان را به زور مجبور به پوشش کنیم چنانکه این رفتار در ابتدای انقلاب با شکست روبرو شد بلکه اگر این سیر تربیتی و فرهنگی از بدو تولد این فرد اجرا شود به راحتی می توان با متخلفان و بر هم زنندگان آرامش و عفت عمومی جامعه برخورد کرد. برخوردی که از آن صحبت می کنیم صرفا برخوردی فیزیکی نیست بلکه برخوردی است که متخلف را از عمل خلافش بازدارد که با توجه به مراحل امر به معروف و نهی از منکر به راحتی قابل فهم است.
این مطلب بسیار حائز اهمیت است که شاید بتوان گفت یکی از مهمترین عوامل تاکید فوق العاده بر تشکیل حکومت اسلامی همین است که با این حکومت احکام فطری و الهی در میان مردم جاری شود و نفس انسانی و شیطان مکار مجال زیادی برای گمراه کردن انسان ها نداشته باشند.
لذا در پایان این نوشتار بر این مطلب تاکید می شود که یقینا کار تربیتی و در مرحله بعد کار فرهنگی در اولین اولویت نهادینه کردن پوشش صحیح مرد و زن در جامعه است و بهترین ابزار مقابله با هوای نفس افرادی است که این ارزش را رعایت نمی کنند و تاثیر حکومت و نهاد های حکومتی در پیاده کردن و وضع قوانین برای اجرای پوشش صحیح و مقابله با هنجار شکنان به نحوی که گفته شد نیز نباید از نظر مخاطب ندیده انگاشته شود.
والسلام علی من اتبع الهدی